خوب، بد، زشت

مسعود محجوبی – خبرنگار شهر مردمnnبه گزارش روزنامه جمهور به نقل از شهرمردم ، مسابقه‌ای که روز یکشنبه گذشته، چهارم آبان‌ماه ۱۴۰۴ میان تیم‌های فجر شهید سپاسی شیراز و استقلال تهران در ورزشگاه پارس انجام شد، حاوی نکات تلخ و شیرینی بود که در ادامه به آن می‌پردازیم.nn*خوبnnاول: قطعاً حضور پررنگ‌تر هواداران میزبان نسبت به […]

مسعود محجوبی – خبرنگار شهر مردمnnبه گزارش روزنامه جمهور به نقل از شهرمردم ، مسابقه‌ای که روز یکشنبه گذشته، چهارم آبان‌ماه ۱۴۰۴ میان تیم‌های فجر شهید سپاسی شیراز و استقلال تهران در ورزشگاه پارس انجام شد، حاوی نکات تلخ و شیرینی بود که در ادامه به آن می‌پردازیم.nn*خوبnnاول: قطعاً حضور پررنگ‌تر هواداران میزبان نسبت به همتای تهرانی و شور و شعف وصف‌ناپذیر بانوان شیرازی ـ که تعداد حضورشان در ورزشگاه هنوز به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد، اما فارغ از تمام محدودیت‌ها و ناملایمات برای ورود به استادیوم و تماشای این رشته پرطرفدار، از ساعاتی قبل از سوت شروع مسابقه تا دقایقی پس از اتمام آن، بی‌امان به تشویق تیم مورد علاقهٔ خود پرداختند ـ بدون هرگونه توهین نسبت به تیم مقابل.nnدوم: همچنین تلاش شبانه‌روزی عوامل برگزارکنندهٔ مسابقه جهت رفع نواقص و کاستی‌ها و ایجاد بستری مناسب برای رفاه تماشاگران، از جمله مواردی بود که جای تقدیر دارد.nn*بدnnاول: خانواده، آموزش و پرورش و رسانهnnنکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره شود، این است که اصولاً چرا باید کسی که در شیراز متولد شده و رشد و پرورش یافته است، به هیئت تیم رقیب درآمده و ۹۰ دقیقه بر علیه نمایندهٔ شهر خود شعار دهد یا از شکست آن خوشحال شود؟nnاساساً عِرق به زادگاه چگونه به‌وجود می‌آید و چگونه در وجود هر شخص تقویت می‌شود؟ چرا وجود عده‌ای از مردم سرشار از حس ناسیونالیستی است، در حالی‌که عده‌ای دیگر کوچک‌ترین احساسی به شهر و دیار خود ندارند؟nnبدون شک، نقش خانواده و در رأس آن پدر و مادر یا خواهر و برادر بزرگ‌تر در این موردِ خاص، بسیار پررنگ است. هواداری از قرمز و آبی به خودی خود دارای ایراد نیست، اما بهتر نیست اگر کودک یا نونهالی در منزل داریم، به هنگام رقابت، از نمایندهٔ شهرمان طرفداری کنیم تا فرزند ما نیز عشق به زادگاه را نه در حرف بلکه در رفتار، از اولین آموزگاران خود یعنی پدر و مادر بیاموزد؟nnپس از نقش مؤثر خانواده باید اشاره‌ای به تأثیری که عوامل مهمی همچون مدرسه، رادیو، تلویزیون، سایت‌ها و روزنامه‌ها می‌توانند در آگاهی‌بخشی به قشر نونهال و نوجوان ما ایفا کنند، داشته باشیم. آیا در کتاب‌های درسی، موضوعی تحت عنوان ایجاد حس میهن‌پرستی یا تقویت احساسات ناسیونالیستی وجود دارد؟nnدر چند برنامه از صدا و سیما به این موضوع پرداخته شد؟nnدر کدام گزارش و مقاله یا در چند عنوان کتاب با چنین سرفصلی به چاپ رسید؟nnاگر جواب این پرسش‌ها «صفر» نباشد، قطعاً بسیار انگشت‌شمار است.nnپس کودک من از کجا و چگونه می‌تواند عشق و تعلق خاطر به زادگاه مادری خود را بیاموزد؟nnدوم: باشگاه فجر سپاسیnnاز چند روز قبل از مسابقه، مسئولان استانی و باشگاه فجر سپاسی مانور زیادی روی اجرای قانون ۹۰ به ۱۰ دادند؛ یعنی ۹۰ درصد گنجایش ورزشگاه در اختیار میزبان و تنها ۱۰ درصد به تیم میهمان اختصاص داده شود. نکته‌ای که از همان ابتدا مورد تردید اهل فن بود، چرا که لازمهٔ اجرای چنین طرحی تشکیل کانون هواداران و به تبع آن صدور کارت هواداری از سوی باشگاه فجر شهید سپاسی بود؛ فرایندی که انجام آن بسیار آسان و با صرف کمترین هزینه قابل انجام است و چه‌بسا در صورت اجرای درست چنین طرحی، مجرایی جدید برای کسب درآمد باشگاه باز خواهد شد.nnمثال‌ها در این خصوص فراوان‌اند، اما به‌عنوان نمونه، فرایند دریافت کارت هواداری باشگاه رئال مادرید اسپانیا در مدت زمانی کمتر از ۳۰ دقیقه و با صرف هزینه‌ای اندک (کمتر از ۵۰ دلار) انجام می‌شود. نمونهٔ موفق داخلی آن نیز باشگاه پرسپولیس تهران است که با کمک بانک شهر نسبت به صدور کارت بانکی هواداری اقدام نمود و از قبلِ این راهکار، سود سرشاری نصیب باشگاه پرسپولیس کرد.nnمتقابلاً هواداران نیز با دریافت این کارت و در ازای مبلغی که می‌پردازند، می‌توانند از مزایایی همچون خرید با تخفیف ویژه از فروشگاه تیم، استفاده از امکانات رفاهی باشگاه و همراهی تیم در سفرهای بیرون از خانه بهره‌مند شوند.nnاما مهم‌ترین دستاورد تشکیل کانون هواداری، نه بُعد مالی آن بلکه آگاهی باشگاه از تعداد علاقه‌مندان خود و تمیز دادن آن‌ها از هواداران تیم رقیب و در نهایت درخواست یاری از آنان در بزنگاه‌های حساس است؛ مانند زمانی که قرار است میزبان مسابقه‌ای مهم با حضور تیمی بزرگ باشیم و فقط در آن صورت است که می‌توانیم مدعی اجرای درست قانون ۹۰ به ۱۰ شویم.nn*زشتnnانتظامات، تماشاگرنماها و نوع نگاه برخی از مسئولانnnباید بپذیریم که رفتار هیجانی برخی از تماشاگران، به‌ویژه هتاکی و پرتاب اشیای مختلف از سوی آنان، مانند «بهمن» عمل می‌کند؛ یعنی در یک ورزشگاه ۵۰ هزارنفری، کافی است ۵۰ نفر قصد ایجاد آشوب و برهم زدن جو آرام مسابقه را داشته باشند. جمعیتی قلیل، معادل یک‌هزارم از کل ظرفیت ورزشگاه، اما هیجان ایجادشده توسط این دسته از تماشاگران ـ که در فوتبال ایران با عنوان «تماشاگرنما» شناخته می‌شوند ـ به‌سرعت خیل عظیمی از سکوهای ورزشگاه را در بر می‌گیرد.nnبا هوشیاری عوامل کنترل‌کنندهٔ مسابقه و اقدام به‌موقع و مؤثر مانند دستگیری یا اخراج تماشاگر خاطی، می‌توان از بسیاری از آسیب‌های بعدی جلوگیری کرد.nnخودشکن، آیینه شکستن خطاستnnاما بزرگ‌ترین آفت هر مجموعه‌ای، همانا عدم انتقادپذیریِ مسئولان و سرپوش گذاشتن بر معایب از جانب ایشان است. قابل باور نیست که برخی، با ایجاد هجمه علیه سرمربی خوب شهرمان، اظهارات او در پایان مسابقه برابر استقلال تهران و «افتضاح» خواندن جو حاکم بر ورزشگاه را مصداق سیاه‌نمایی دانستند و با مقایسهٔ اتفاقات ورزشگاه پارس با موارد مشابهی که در سایر ورزشگاه‌های کشور ـ از جمله استادیوم آزادی ـ ایجاد می‌شود، پیروز قربانی را به جانبداری از تیم سابقش و رسانه‌هایی که به انعکاس این اتفاق می‌پردازند، به خودتحقیری متهم می‌کنند.nnمگر عمل اشتباه سایرین، مجوزِ تکرار آن خطا را صادر می‌کند؟ یا مگر می‌توان نامی غیر از «افتضاح» بر هتاکی و پرتاب اشیاء از جانب تماشاگران یا عدم توانایی عوامل اجرایی مسابقه در جلوگیری از ورود دست‌کم ۲۰ جیمی‌جامپ در حین و پایان بازی به مستطیل سبز و در آغوش کشیدن و سِلفی گرفتن با فوتبالیست محبوبشان گذاشت؟nnبه قول نظامی:nnمن که چنین عیب‌شمارِ توامnnدر بد و نیک آیینه‌دارِ توامnnآیینه چون نقشِ تو بنمود راستnnخود شکن، آیینه شکستن خطاستnnلطفاً نردبام را از پلهٔ اول بالا برویدnnلطفاً خیال خامِ میزبانی از شهرآورد بزرگ تهران را از سر بیرون کنید.nnوقتی در کنترل مسابقه‌ای مثل فجر سپاسی و استقلال با جمعیتی نزدیک به ۴۰ هزار نفر به مشکل برمی‌خوریم، چگونه می‌خواهیم پذیرای پرطرفدارترین تیم‌های آسیا و میزبان یکی از مهم‌ترین دربی‌های جهان باشیم؟ مسابقه‌ای که به‌راحتی می‌تواند جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر را از شیراز و سایر شهرهای استان و حتی استان‌های هم‌جوار به استادیوم پارس بکشاند.nnآیا فکرِ کنترلِ آن جمعیت انبوهی که از ورودشان به ورزشگاه جلوگیری می‌شود یا هولیگان‌های دو تیم که با عدم نتیجه‌گیریِ باشگاهِ متبوعشان از استادیوم خارج می‌شوند را کرده‌اید؟nnدور تا دورِ ورزشگاه را منازل مسکونی احاطه کرده است. چگونه وقتی از تأمین جای پارک خودروِ تماشاگران در مسابقه‌ای به‌مراتب آسان‌تر ـ مثل همین مسابقه ـ عاجزیم، مدعی برگزاری مهم‌ترین مسابقهٔ سال می‌شویم؟nnدیگر از برشمردن نکاتی مانند نبود راهنما جهت هدایت تماشاگران برای تردد از مبادیِ مشخص‌شده برای هر تیم یا نشستن هوادار بر روی صندلیِ دلخواه به‌جای صندلیِ مشخص‌شده روی بلیت بازی و… صرف‌نظر می‌کنیم.nnلطفاً قبل از هر چیز، با برگزاریِ بدون ایرادِ مسابقاتی مانند میزبانی تیم‌های شیرازی از پرسپولیس و استقلال، برادریِ خود را اثبات کنید، سپس به فکرِ برگزاریِ شهرآورد تهران، هزار کیلومتر دورتر از پایتخت بیفتید.nnبه قول معروف: نردبام را از پلهٔ اول بالا بروید، نه پلهٔ دهم